نماز شب خیر دنیا و آخرت دارد وقتی میگوییم بخوانید دلیل هم دارد که خیر دارد مثلاً زمانی که ما در مدرسه فیضیه با بقیه رفقا درس میخواندیم روزگار ما خیلی به سختی میگذشت یک سال که شب نیمه شعبان مصادف با ایام زمستان بود و هوا به حدی سرد بود که آب در چند ثانیه یخ میزد در مجلس جشنی که به مناسبت میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکیل شده بود شرکت کردم و وقتی به مدرسه برگشتم در مدرسه و حرم بسته بود و هوا خیلی سرد و از طرفی ما هم مقید به خواندن نماز شب بودیم. لذا جلو در حرم آمدم و شروع به نماز خواندن کردم نماز که تمام شد یک مرد ترک زبان جلو آمد و پرسید: حرم کی باز میشود؟ گفتم یکی دو ساعت دیگر گفت:
دوستان من منتظر من هستند که باید بروم شما لطف بفرمایید این شمعها را بگیرید و هر شب جاهایی از حرم که تاریک است از طرف من روشن کنید.
من شمعها را گرفتم بعد آن شخص مقداری پول به من داد و رفت که وقتی من توجه کردم دیدم 500 تومان که در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود به من داده است که با آن 500 تومان خیلی از مشکلات ما حل شد. بله این نمونه از خیر دنیا و آخرت نماز شب است.
چهل و دوم: زني صالحه در زمان حضرت عيسى (ع)
زنى صالحه در زمان حضرت عيسى (ع) در زمان عيسى بن مريم (ع)، زنى بود صالحه عابده، چون وقت نماز مىشد، هر كارى كه داشت مىگذاشت و به نماز و طاعت مشغول مىشد روزى نان مىپخت، مؤذن بانگ كرد، نان پختن رها كرد و به نماز مشغول گشت چون در نماز ايستاد، شيطان در وى وسوسه كرد: تا تو از نماز فارغ شوى نان همه سوخته شود. زن به دل جواب داد:
اگر همه نان بسوزد بهتر كه روز قيامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. ديگر بار شيطان وسوسه كرد كه: پسرت در تنور افتاد و سوخته شد. زن در دل جواب داد: اگر خداى تعالى قضا كرده است كه من نماز كنم و پسر مرا به آتش بسوزاند من به قضاى خداى تعالى راضى گشتم و از نماز دست برندارم كه اللّه تعالى فرزند را نگاه دارد از آتش.
شوهرِ زن از درِ خانه درآمد، زن را ديد در نماز، نان را در تنور به جاى خويش ديد نسوخته و فرزند را ديد در آتش بازى مىكند و يك تار موى از او كم نشده و آتش به قدرت خداى عزّوجلّ بر وى بوستان گشته. چون زن از نماز فارغ گشت شوهر دست او را گرفت و نزديك تنور آورد و در تنور نگريست، فرزند را ديد به سلامت و نان به سلامت هيچ بريان نشده، تعجّب كرد و شكر بارى تعالى كرد و زن سجده شكر بجا آورد خداى عزّوجلّ را.
شوهر فرزند را برداشت و به نزديك عيسى (ع) برد و حال قصه با وى بگفت: عيسى (ع) گفت: برو از اين زن بپرس تا چه معاملت كرده است و چه سرّ دارد از خداى؟
اگرچه اين كرامت اگر براى مردان بود، او را وحى مىآمد و جبرئيل براى وى وحى مىآورد. شوهر پيش زن آمد و از معالمتِ وى پرسيد. زن جواب داد: كار آخرت پيش گرفتم و كار دنيا را باز پس داشتم و ديگر تا من عاقلم هرگز بىطهارت ننشستم الا در حال زنان، و ديگر اگر هزار كار در دست داشتم چون بانگ نماز بشنيدم همه كارها به جاى رها كردم و به نماز مشغول گشتم و ديگر هر كه با ما جفا كرد و دشنام داد، كين و عداوت وى در دل نداشتم و او را جواب ندادم و كار خويش با خداى خويش افكندم و به قضاى خداى تعالى راضى شدم و فرمان خداى را تعظيم داشتم و بر خلق وى رحمت كردم و سائل را هرگز باز نگردانيدم اگر اندك و اگر بسيار بودى بدادمى و ديگر نماز شب و نماز چاشت رها نكردمى، عيسى (ع) گفت:
اگر اين زن مرد بودى پيامبر گشتى.
عارف ربّانى مرحوم ملاّ حسينقلى همدانى رحمه الله عليه مىفرمود:
كسانى كه در مقامات دين به جايى رسيدهاند، همه از شب خيزها بودهاند، از غير آنها ديده نشده است.
مرحوم حجةالاسلام سيد محمود يزدى، كه از شاگردان حاج ميرزا جواد آقا بوده، در بيرونى منزل استاد مينشست. درباره نماز شبهاى آن عارف وارسته ميگويد: شبها كه ايشان براى شبزندهدارى و عبادت بر ميخاست، مدتى در رختخواب به گريه از خوف خدا و اشك براى عشق به حق مشغول بود. گاهى به سجده ميرفت و زمانى لب به دعا ميگشود. آنگاه در صحن منزل رو به طرف آسمان ميكرد و آيات مخصوص را تلاوت ميفرمود:
«ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اليل و النهار... ربنا ما خلقت هذا باطلا...». اثر اين آيات الهى آن چنان بود كه او را از خود بيخود كرده، سر بر ديوار ميگذاشت و لحظاتى گريه ميكرد. آنگاه كه براى گرفتن وضو آماده ميشد، در كنار حوض نشسته، و مدتى گريه ميكرد و پس از وضو ساختن چون به مصلايش ميرسيد و مشغول تهجد ميشد، حالش منقلب گشته، اشك بسيار ميريخت. بطوريكه از گريههاى طولانى در نمازها و مخصوصاً قنوتها، بعضى ايشان را جزء «بكايين» عصر به شمار آوردهاند.
<-PollItems->
<-PollName->